فایل ورد قابل ویرایش
بازارهاي جهاني نفت و گاز براساس تفکري منطقي و عقلاني حرکت نميکنند و در پشت هر معاملهاي ترس و ترديد قرار گرفته است. تقاضاي بيشتر و محدوديت عرضه نفت سبب بالارفتن قيمت شده است و اين (نظريه هوبرت) که کل ذخاير قابل استخراج نفت امريکا حتي اگر نفت آلاسکا را در نظر بگيريد فقط تا 8 سال ديگر (2013) کفا ف ميدهد، نيز تقويت گشته است. به زودي قيمت نفت به بشکهاي ۱۲۰ دلار خواهد رسيد. اگر چه هنوز ترديدهايي براي قيمت ۱۲۰ دلاري نفت وجود دارد، اما تشنج فعلي بازار، و وجود موارد ژئوپلتيک متعدد همگي به يک معني خواهند بود و آن افزايش قيمت نفت است. عموم مسايل ژئوپلتيک حول محور خاورميانه ميگذرد. اين بدان دليل است که سه منبع از چهار منبع اصلي نفت جهان در اين منطقه قرار گرفته است.اين سه منبع در کشورهاي ايران، عراق و عربستان سعودي واقع هستند که هر کدام دستخوش مشکلاتي بودهاند. با توجه به تمامي شرايط گفته شده، اين گونه به نظر ميرسد که بازار نفت کماکان آشفته خواهد ماند و فشار بيشتر در جهت افزايش قيمت و نه کاهش آن ديده خواهد شد.
دلايل قيمتهاي بالاي نفت چيست؟
اين قيمتهاي بالا فعلا ماندگار خواهد بود. از جهت عرضه، زمزمههايي مبني بر کاهش منابع در بخشهاي نفتي غيرعضو در اوپک همانند خليج مکزيک و درياي شمال به گوش ميرسد. با استناد بر آمار منتشره آژانس بينالمللي انرژي (IEA)، توليدات عرضهکنندگان غيراوپکي تا ۲۰۰هزار بشکه در روز کاهش خواهد يافت. بخشي از دلايل اين موضوع آن است که شرايط سياسي و عدم جذابيت در قوانين سرمايهگذاري پارهاي کشورها همانند مکزيک و روسيه مشکلاتي در راه کشف و توسعه منابع جديد نفتي در آنها به وجود آورده است.اين مساله فشار بيشتري را بر توليدکنندگان نفت در خاورميانه به خصوص عربستان سعودي وارد ميآورد. تقاضاي بيشتر و محدوديت عرضه نفت سبب بالارفتن قيمت تا رقمي بالاتر از ۶۵دلار براي هر بشکه در تابستان ۲۰۰۵ شده است و اين نظريه که به زودي نفت به بشکهاي ۷۵ دلار خواهد رسيد نيز تقويت گشته است. همچنين با توجه به منازعاتي که بر سر عدم شفافيت گزارش اعلام شده توسط عربستان مبني بر حجم واقعي منابع ذخيره نفتي آنها به وجود آمده، خود دليلي ديگر براي متشنج شدن بازار را فراهم آورده است.
از دلايل ديگر ميتوان به مساله ظرفيت بهرهوري پالايشگاههاي جهاني اشاره کرد. در اواسط دهه ۸۰، ظرفيت بهرهوري پالايشگاههاي جهاني تقريبا ۷۵درصد بود و ليکن امروزه اين ظرفيت به بيش از ۹۵درصد رسيده است. خصوصا پالايشگاههاي ايالات متحده تحت فشار سنگيني قرار گرفتهاند و ظرفيت بهرهوري از آنها حتي از ۹۸درصد نيز فراتر رفته است. از نقطهنظر تاريخي، بخش پالايشگاهي جزو بخشهاي مشکلزا براي شرکتهاي نفتي در جهت درآمدزايي بوده است و نتيجه بلندمدت آن، سرمايهگذاري اندک در اين بخش بوده است که خود سبب شده است که پالايشگاهها فرسوده و تجهيزات آنها قديمي مانده باشد. در همين راستا، به سبب دلايل زيست محيطي، از سال ۱۹۸۰ به بعد هيچ پالايشگاه جديدي نيز در ايالات متحده ساخته نشده است. اين نکات نشان ميدهد که پالايشگاههاي فعلي تحتفشار هستند و به علت خرابي و تعميرات ميبايست بسته شوند. سيستم پالايشگاهي ايالات متحده بيشتر از حد قابل تحمل آن به کار گرفته شده است و مشکلات مربوط چه در ظرفيت پالايش و چه در وضعيت توليد سبب ايجاد حادثههاي متعدد و به تبع آن از خط توليد خارج گشتن پالايشگاهها گرديده است.
علاوه بر موارد فوق، آغاز توفانهاي فصلي در خليج مکزيک و اضافه شدن تقاضاي نفت از طرف چين و هند و همچنين فاکتورهاي ژئوپلتيک و گمانهزنيها براي قيمتهاي بالاتر نفت نيز تأثيرگذار بوده است. در همين مدت، اقتصاد جهاني کاهش شديدي را از خود بروز نداده است. در گذشته با بالارفتن قيمت نفت، اقتصاد دچار افت و يا بحران ميگشت. ولي تاکنون با وجود قيمتهاي بيشتر نفت، رشد اقتصادي مشاهده شده است. همچنين، صندوق بينالمللي پول رشدي ۶/۳درصدي را براي اقتصاد امريکا در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به همراه رشد اقتصادي اروپا و ژاپن پيشبيني کرده است.
به همين دليل تقاضا براي نفت کاهش نخواهد يافت و اين سبب ميشود که نفت تبديل به اهرمي کليدي براي اقتصاد جهاني در سالهاي آتي شود. اگر چه هنوز ترديدهايي براي قيمت ۱۰۰دلاري نفت وجود دارد، اما تشنج فعلي بازار، قدرت وجوه مديريت ريسک شده (HEDGE FUND) براي بالا بردن قيمتها و وجود موارد ژئوپلتيک متعدد همگي به يک معني خواهند بود و آن افزايش قيمت نفت است.
نظرات شما عزیزان: