فایل ورد قابل ویرایش
مباني نظري معماري «فلسفه طرح»
تا بحال هر آنچه گفتيم در بر گيرندة شناخت موضوع و استانداردهاي مربوط به آن بوده است. و آنچه كه در اين ميان صحبتي از آن نشد، روح فضا و ديالوگي است كه بين استفاده كننده و بناي آن بوجود آمده، برقرار خواهد شد.
چون همانگونه كه گفته شد، جاده ابريشم شاهراه تبادل فرهنگي بين شرق و غرب بوده است، امروزه نمي توان از اين رسالت بزرگ چشم پوشي كرد. مسافري كه از روم به قصد طي كردن جاده ابريشم مسير را انتخاب مي كند بايد تفاوت فرهنگ و به طبع آن معماري را در كشورهاي مختلف و اقليمهاي حس كند. پس يكي از مهمترين مسائل، توجه به معماري ايراني و چگونگي استفاده از مفاهيم معماري ايران است. براي دستيابي به اين امر بايد موارد زيادي را مورد توجه قرار داد تا بتوان روح معماري ايران را همانگونه كه در فضاهاي قديمي معماري ايران حس مي شود، بوجود آورد تا استفاده كننده بتواند اين ارتباط را حس كند. براي بوجود آوردن اين ارتباط نمي توان تنها به حس طراح نسبت به فضاهاي ايراني اكتفا كرد. چون برداشت هر شخص از يك فضا با برداشت ديگري متفاوت است.
هر فضا از خود حس ها و انرژي هايي را ساطع مي كند كه دريافت كننده با دريافت و پردازش آنها به برداشتي خاص خود، از فضا خواهد رسيد.
هر انسان اين حس ها را از طريق حواس پنجگانه خود از محيط دريافت مي كند. پس از دريافت حواس، ذهن با پردازش آنها و روجوع به تفكر فرهنگي و خاطرات هر شخص و تلقين آنها با حس هاي دريافت شده، خروجي خاص هر شخص را به او خواهد داد. پس با توجه به اين امر مي توان گفت به دليل تشابه مكانيزم عملكردي حواس پنجگانه انسان در بافتهاي محيطي متشابه است و آنچه باعث تمايز برداشت هاي شو نوع تفكر، فرهنگ و خاطرات هر شخص است.
حال اگر بخواهيم، خاطرات بنائي را براي شخصي زنده كنيم بايد سعي كنيم كه در بناي قبلي ؟؟؟ و با مخلوط كردن برداشت طراح، خواص دريافت شده او روند شكل گيري بدراشت استفاده كنند را بر هم بزنيم.
من فكر مي كنم كه از هر فضا به هر ؟؟؟ وارد مي شود، يكسان است اما چون هر يك از ما با ديگري تفاوت دارد برداشت از اين انرژي ها متفاوت است. حال اگر آهنگ انرژي ساطع شده تغيير كند ديگر هيچكس برداشت قبلي را نخواهد داشت.حتي اگر چشم او را به خطا وادار كند كه اين همان است. در معماري هم اين انرژي ها هستند كه تعيين كننده نوع برداشت ها مي باشند. اين فضاي معماري است كه آهنگ آن در فضا طنين افكنده است. فضاها مي توانند مانند سازه هاي موسيقي مختلف، آهنگ هاي يكسان بنوازند مهم نيست با چه سازي نواخته مي شوند. مهم آن است كه فلان آهنگ نواخته شود در معماري نيز مهم نيست با چه فرضي طراحي مي شود مهم آن است كه داستانهاي يك جور گفته شود تا يك برداشت براي يك شخص صورت پذيرد.
با اين روش مي توانيم حال و هوائي را كه استفاده كننده از آن فضايي قديمي داشته، بودن مشابه سازي فرمي ايجاد كنيم كه در واقعي او را آزاد بگذاريم تا هر گونه كه مغز او فرمان مي دهد از فضا برداشت كند. چون در غير اين صورت ممكن است دچار مشكلات بزرگي شويم چون اصلاً نمي توان انتظار داشت كه يك اروپائي و يا يك آمريكائي همان برداشتي را از فضا داشته باشند كه ما از آن فضاي بخصوص داريم.
دانلود مقاله مباني نظري معماري «فلسفه طرح»
نظرات شما عزیزان: