فایل ورد قابل ویرایش
توضیحی مختصر از متن فایل :
پيشگفتار: صور مختلف دانش از ديدگاه يونان باستان:
مفاهيم دانش در يونان باستان، تا حدي از مفاهيم امروزين متفاوت بودند. ارسطو دانش زيادي به عمل آورد تا آنها را نظاممند سازد. به بيان ساده، وي بين سه مؤلفه مرتبط و در تعامل با سه عمل مختلف دانش تمايز ميگذارد (Remirez 1988). بايد اهميت اين مورد را كه پراكتيس به عنوان بخش همبسته دانش است را به ياد داشت، اين بدان معناست كه دانش به عنوان يك عمل ملاحظه ميشد و نه يك محصول حاضر و آماده، يعني نوعي فرايند زنده و پوياست و اين بدان معناست كه دانش از طريق يك فرايند تعاملي پيش رونده و بيپايان بين عمل و توانمندي شكل ميگيرد.در اولين سويه شناختي، اپيستمه توانايي بود كه بدون هيچ انگيزة بيروني درخلق دانش مشاركت داشت، دانش بخاطر خود دانش يعني دانش ناب و بيغرض. در اين توانايي اپيستمه متناظر پراكتيس تئوريا بود. تئوريا اپيستمه را مسلم فرض ميكرد و از طريق اعمال آن، بسط مييافت. و فيلسوف به بهترين نحو معرف آن بود.شكل دوم دانش هم وجود داشت كه اصطلاحاً «تخته» (techne) و «پوئيسس» خوانده ميشد. تخته توانايي و قابليت به بار آوردن خلاقانة چيزها بود. پوئيسس مشابه دانايي خلاقانهاي بود، كه چيزها را فراهم ميآورد و از اين رو هنرمندان معرف اين شكل ازدانش هستند.نوع سومي از دانش هم وجود داشت كه فرانيسس و پراكيسس خوانده ميشد. فرانيسس به مفهوم قابليت و توانايي معرفت عملي بود (ارسطو 1984) و منظور از پراكسيس فرايند تحقق اين توانايي بود. اين دو مستلزم هم و متأثر از هم هستند. اين نوعي داوري اخلاقي است كه براي انساني به عنوان يك موجود اجتماعي حياتي است. و اين شكل از دانش در شهروند اجتماعي خوب تجسم مييابد.
مقاله کامل در مورد پست مدرن
مقاله کامل در مورد پست مدرن
نظرات شما عزیزان: